یلدا در ایران به معنی تولد مهر(میترا) و واژهای سُریانی به معنای زایش و تولد است. سریانی زبانی بود که در میان مسیحیان رواج داشت. این معنا، از بررسی و تحقیق در واژهنامهها و کتابهای تاریخی به دست آمده است. ابوریحان بیرونی از شب یلدا با نام میلاد اکبر یاد میکند و منظور از این نام را، میلاد خورشید(مهر) دانسته است. دقیقا مشخص نیست که واژه یلدا چه زمان و چطور وارد زبان فارسی شده است. از تاریخ اینطور برمیآید که مسیحیان اولیه که در روم زندگی سختی داشتند و عدهای از آنان به ایران مهاجرت میکنند. به علت نزدیکی فرهنگی، این واژه سریانی به فارسی راه پیدا کرد. پیش از آن از عبارت «شب چله» استفاده میشد. چلّه زمستان از اول دی (در تقویم کنونی ایران) آغاز می شود و تا دهمین روزِ بهمن ماه ادامه دارد و به چلّه بزرگ معروف است. پس از آن، چلّه کوچک آغاز میشود و تا اول اسفند ادامه دارد. چهار روز پایان چلّه بزرگ، و چهار روز آغاز چلّه کوچک را، چهار چهار میگویند که نهایت شدت سرما در این مدت اتفاق میافتد. این تقسیم بندی به نحوی در جایگاه تقویم قرار داشت.
ایرانیان در زمانهای قدیم، یک نوع تقویم کلی نگر هم داشتند. این تقویم عموما در کشاورزی و دامپروری کاربرد داشت. چلّه تابستان که از تیر و چلّه زمستان که از دیماه آغاز میشد؛ هر کدام به دو دوره چلّه بزرگ و چلّه کوچک تقسیم میشدند. چهل روز ابتدایی را چلّه بزرگ و بیست روزِ بعد را چلّه کوچک مینامیدند.
از آنجا که از فردای شب یلدا، چلّه بزرگ زمستان آغاز میشود به آن شب چلّه میگویند؛ اما برخی این شب را چله و برخی یلدا می نامند. در ادبیات و اشعار فارسی ایرانی یلدا به معنای تولد آمده است و در افسانهها و اساطیر ایرانی، داستان تولد عشق است که هر سال در «خرم روز» تکرار میشود. زمان کار ماه، شب است و مهر روزها بر میآید. ماه در فکر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما خوابش میبرد و روز فرا میرسد و ماه ناکام میماند. سرانجام ماه تدبیری میاندیشد و ستارهای را اجیر میکند، ستارهای که اگر به آسمان نگاه کنید همیشه در کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار میکند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او میدهد. ماه به استقبال مهر میرود و راز دلش را میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه وظیفه خود را فراموش میکنند و به عاشقی میپردازند و مهر دیرتر طلوع میکند و این شب، «یلدا» نام میگیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همان شب یلداست.
تاریخچه پیدایش شب چله
شب یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است. برخی نیز بر این باورند که ریشهی پاسداشت شب چله، میراثی از قوم کاسپین است. آنها از اولین اقوام آریایی هستند که وارد ایران شدند و مردمانی با چشمهای کبودرنگ و موهای بور بودند که ابتدا در گیلان امروزی سکنی گزیدند و پس از چندی به نقاط دیگر ایران مهاجرت کردند. آنها بر این باور بودند که چون تاریکی فرا میرسید، پرتو روشنایی آتش، تاریکی اهریمنی را از بین میبرد. در این شب مهم یا تولد خورشید افراد دور هم جمع میشدند و در جهت رفع این نحوست آتش میافروختند و سفره ویژه یلدا پهن میکردند. این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود. آنها از ایزد خورشید، روشنایی و برکت میطلبیدند تا زمستان را به خوشی سرکنند و میوههای تازه و خشک در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند.
پیشینه یلدا به زمانهای بسیار گذشته برمیگردد ولی مشخص نیست قدمت دقیق آن به چه زمانی تعلق دارد. بسیاری از باستان شناسان هفت هزار سال پیش را برای تاریخ شب یلدا مطرح کرده اند. به استناد ظروف سفالی دوران قبل از تاریخ، نقوش حیوانی ماههای ایرانی همچون عقرب و قوچ داخل این ظرفها حک شدهاند؛ البته ناگفته نماند نقوش کشفیات باستان شناسی و کتیبهها نادرند ولی باستان شناسان بر این باورند که تا ۷۰۰۰ سال پیش نیز میتوان آیین مربوط به شب یلدا را رصد کرد.
تعریفِ دانشمند مشهور ایرانی درباره شب یلدا
ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی ذکر کرده است: «اولین روز از دیماه را خرم روز یا خُره روز مینامند. خور روز یعنی روز خورشید؛ روز تولد خورشید که شکست ناپذیر است. این روز منتسب به اهورامزدا است و یکی از روزهای چهارگانه جشنهای دیگان (هم نام شدن روز و ماه) است.» بنا به روایت ابوریحان بیرونی، تقویم کهن سیستانی، از آغاز زمستان شروع میشده و جالب این که ماه آغازین آن کریست نام داشته که شباهت زیادی با christ که در انگلیسی به معنای مسیح است، دارد.
این رسم بنابر مدارک رومی، در ایران باستان چنین برگزار میشده که پیران و پاکان به تپهای رفته، با لباسی نو و مراسمی ویژه از آسمان میخواستند که آن رهبر بزرگ را برای رستگاری آدمیان بفرستد؛ و باور داشتند که نشانههای تولد آن ناجی، ستارهای است که بالای کوهی به نام کوه فیروزی که دارای درخت بسیار زیبایی بوده است (سرو یا کاج) پدیدار خواهد شد و موبد بزرگ نیایشی میخوانده که قسمتی از آن در «بهمن یشت» مانده است: «آن شب که سرورم ظهور کند، نشانهای از ملک آید، ستارهای از آسمان ببارد، همانگونه که رهبرم از راه برسد و ستارهاش نشان نماید.»
اداب شب چله یا شب یلدا
1. بدون شک یکی از مهم ترین آداب و رسوم شب یلدا در ایران سپری کردن و جشن گرفتن در خانه بزرگترهاست و معمولاً برای شام شب یلدا برنامه ویژهای دارد و غذای محلی به مناسبت آن شب می پزند.
2. برپایی آتش جزء جداییناپذیر مراسمهای ایرانی به ویژه مراسم شب یلدا بوده که در زمستان برگزار میشد. گفته میشود در شب یلدا ایرانیان آتشهای بزرگ برپا میداشتند. جشن یلدا آیینی متناظر با ایزد خورشید و نبردش با سرما بوده است؛ بدین ترتیب روشن کردن آتش در شب یلدا قابل تفسیر میشود.
3. رسمی دیگر از شب یلدا، شاهنامهخوانی است. این رسم از دیرباز در ایران رایج بوده. از آنجایی که شب یلدا شبی طولانی بود و فرصت غصه گویی بسیار، افراد برنامههایی از این قبیل داشتند.
شب اورمزد آمد از ماه دی // ز گفتن بیاسای و بردار می
4. یکی از آداب و رسوم شب یلدا، بردن یلدایی عروس است. این شب فرصتی برای هم نشینی دو خانواده با یکدیگر است و عموما با هدایایی از جانب خانواده داماد همراه است که با خوراکیهای یلدایی تزئین میشوند.
5. انار، هندوانه و دیگر میوههای فصل، آجیل شیرین، انواع شیرینی یا کیک، لبو و کدو پخته، انواع آش و… از جمله خوراکیهای سفره یلدا هستند. امروزه شب یلدا صرفا جنبهی مهمانی و تجدید دیدار با بزرگان است. شاهنامه خوانی یا قصهسرایی در جمعهای خانوادگی به ندرت وجود دارد و بیشتر المانهای برگرفته از انار و هندوانه و رنگهای قرمز و سبز نشانگر سفرهای یلدایی هستند که به شکل اغراق آمیزی در رنگ لباس افراد نیز دیده میشوند تا جایی که به مرور زمان ممکن است به سنت تبدیل شود.
آنچه که از یلدای اساطیری باقی مانده، شکل ساده شدهی آداب و رسوم گذشتگان است که به غیر از چند نوع خوراکی و تاکید بر رنگ چیدمان سفره و لباس افراد تفاوتی با دیگر دورهمیهای امروزی ندارد.